بی زبانـــــــــی

قاصدکی بی زبان که دلش می نویسد...و تو هم مانند دیگران نظاره گری

بی زبانـــــــــی

قاصدکی بی زبان که دلش می نویسد...و تو هم مانند دیگران نظاره گری

بی زبانـــــــــی

به دست اینجانب صفحه ای از نا گفته های بنده صورت گرفته است و با نوشته هایی خالی از مهارت دل خوش به حضور سروران بر سر سفره ی دلم هستم...

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۳ مرداد ۹۳، ۱۴:۴۹ - saba
    آفرین

دچارعارضه ی قلبی شده ام انگار...

چاک چاک سینه ام را فشار می دهند بغض هایی که از تو به ارث رسیده اند...

مبارکم باشد این همه ثروت...!!!!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۱
قاصـدکـــــــ بی زبان

معصومه شِش الفبا را صاحب است:

م: متانت

ص: صبــــر

و: وقار

م: مهــــربانی

ه: همه ی یک دخـــتر

ولی....!!

الفبای معصومــــه همه اش در برابر یک کلمه زانو زده است...!!!...."خواهــــر"

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۵
قاصـدکـــــــ بی زبان

کودکـــــــم...آرامش تو نزدیکــــــ استــــ....مبــادا از نُقـل و نباتـی که بر سرتــــ می پاشند خستـــه شـوی...

 

کاش چشمانتــــــ فردا را هم بتواند ببیند...

 

 

 

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۴
قاصـدکـــــــ بی زبان

           تا مغـز استخـوانم تیـر می کشـــــــد...!

..............................................................!!!!!!!!!!!!!!

 .....وقتـی مـی بیـنم دلیل آن همـه حِقارتــــــ "تـــــُــــــــــــــــــــو" بــودی...!!!

   ....!!

.............. !!!!

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۹
قاصـدکـــــــ بی زبان

آن شهر که جاویدان است.......غزستــــــــــ...

آن شهر که شهرش پر از آواز است......غزستــــــ...

آن شهر که در آن مرگ هم زنده است......غزستـــــــــ...

شهری که مردمش زیر آواز گلوله ها......

برداشتند دست هارا رو به خدا........!!!

هنوز در خیالم یاد مردمش هستــــــــ....

آن شهـــــــــــر کــــه جاویـــــــدان است...غـزستـــــــ...!!!!!heart

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
قاصـدکـــــــ بی زبان

 

اینگونه مرا نظاره نکن خـــاتون من..........

ما هر دو دردی مشترکــــــــــــ داریم.........

 

 

تو آواره ی جیب خانواده ات،من آواره ی خواسته های دلم....!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۶
قاصـدکـــــــ بی زبان

 

فاتحه ام را همه وقتی خواندند که خیانت تو سادگی ام را فریاد کشید....

 

فاتحه تو را چه کسی خواهد خواند،وقتی قاضی خداست؟؟!!!!!!!!!!!!!!.............. .

 

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۲۳:۱۴
قاصـدکـــــــ بی زبان

می دانی؟؟؟....!!!

این روزها سیر میخندم.........!!!....بی تظاهر....از ته دل...

..................................................

درست مثل وقتی که در آغوش دیگری از شادی حالت را نمی فهمیدی....!!!!!!

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۸
قاصـدکـــــــ بی زبان

آوارگی را وقتی فهمیدم که کفش هایم نیز برایم سنگینی می کرد،انگار...

کفش هایم دیگر تحمل راه رفتن در خرابه های ذهنم را ندارند...

 

ذهنـــــم عجیبـــــ نا همــــــوار استــــــــ...

 

 

راهی باید یافت...

 

 

 

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۰۵
قاصـدکـــــــ بی زبان

قفسی ساخته ام باز...!!!!

 

اما اینبار با خاطره هایی که من را یاد حماقت هایم می اندازد..!!!

 

و اما حماقت هایی که تو تا ابد مسؤل آن خواهی بود..!!!

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۱
قاصـدکـــــــ بی زبان

کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ